تو فقط صورت رو طراحى کن ، من جزئیاتشو میدونم.سمت چپ صورت باید ٢قطره اشک بکشى چون غمگینه،سمت راست هم هیچى.لبخند بزار براش.ولى لبخند مصنوعى.میخنده چون صورتشو نقاشى میکنن.روى صندلى بشین و تکون نخور.فقط لبخند بزن
دستتو بزار روى چشم راست.سگ از خواب پا میشه میاد لاى پاهات وول میخوره،زل زدى به من.توى دشت ها میدویى.برف میاد،هم برف میاد هم آفتابیه هوا،برگرد لبخند بزن.بادبادک

7

دختر هاى جوون با دامن هاى کوتاه و چشم هاى سفید تو اتاق تاریک و ترسناک به من زل زدن.همشون مُردن انگار.دهانشون رو وا میکنن و با دهانشون  از من عکس میگیرن.پاستا بالا میارن.عکس ها لا به لاى پاستا ها گیر کرده.دختر ها ترسیدن.همچنان با چشم هاى سفید به من زل زدن.پاستا ها تکان مى خورن و به سمت دختر ها مى رن.از بدنشون بالا میرن و اون ها رو خفه میکنن.دختر ها میمیرن.عکس ها دورِ هم میچرخن و با هم میرقصن.و من هنوز روى زمین نشستم.



-

6

دست هایم را روی چشم هایم می گذارم و گوش هایم را خم می کنم

فقط آرزو کردم باران ببارد

فقط آرزوی آب داشتم

رودخانه , دریا , اقیانوس , اشک ...

فقط آرزو داشتم غرق شوم

صدای موج ها ..

و بعد از آن

سکوت

قطره های بارون ِ گرم , پاهام رو قلقلک می دن :]

5

آن چشم ها

چشم های تو نیست !

من آن چشم ها را

در راهرو های پیچ در پیچ

میان تابلو های زیبا

در خیابان های شلوغ

دست در دست او

میان انبوه کفش های چرمی

در هزار توی موسیقی

گم کرده ام

آن چشم ها , نمی تواند چشم های تو باشد


-

4

کاش دست هایت در کیف پولِ من جا می شد

تا هر وقت که بخواهم

تو تاکسی یا اتوبوس

تو فروشگاه و تو ی تخت خوابم

دست هایت را بگیرم و بفشارم

و بگویم

ممنونم که نفس می کشی-

کاش دست هایم در کیف پولت جا می شد


-